در این مقاله استاد ناصر مقدم جو کتاب آموزشی خیاطی فنی و حرفه ای را مورد نقد و بررسی قرار داده اند، با خواندن این مطلب به بسیاری از سوالاتتان پاسخ میدهید و نگاه و دید بازتری نسبت به خیاطی پیدا میکنید. پس خواندن این مقاله را از دست ندهید…..
در این مقاله بصورت مختصر به نقد و بررسی یکی از کتابهای سازمان فنی و حرفه ای کشور مربوط به الگوسازی در گروه تحصیلی هنر رشته طراحی و دوخت می پردازیم تا ببینیم تفاوت خیاطی در بازار و در آموزشگاهها به چه صورت است.
معمولاً یک کتاب می تواند مرجع علمی مهمی برای دسترسی به اطلاعات در هر جامعه ای بحساب بیاید اما شرط لازم و مهم آن این است که کتاب مورد استفاده حاوی اطلاعات مفید و بروز شده ای باشد که توسط متخصصان آن رشته به رشته تحریر درآمده باشد. همانطور که همه میدانند جهان امروز در حال پیشرفت با سرعت نجومی است و برای کسب علم و دانش و بهره گیری از کتابها این مراجع مهم باید حتماً بصورت دوره ای با توجه به اطلاعات جدید بازنگری شده و تجدید چاپ شوند
کتابی که ما به نقد و بررسی آن می پردازیم آخرین سال ویرایش آن مربوط به سال ۱۳۸۶ است که متاسفانه از آن تاریخ تا کنون بدون هیچگونه بازنگری فقط تجدید چاپ شده است و با توجه به مطالبی که در همین مقاله شرح داده خواهد شد متوجه می شوید که نگارنده آن کاملاً بصورت تئوری محض به شرح و تفصیل مطالب پرداخته است و تجربه و مهارت لازم در زمینه بازار و اجرایی نداشته است.
اولین چیزی که باید یک خواننده کتاب در نظر بگیرد این است که هیچ مطلبی و هیچ آموخته ای صد در صد درست و ثابت نیست و با توجه به گذشت زمان و نیاز روزانه و دستیابی به اطلاعات و تجربه های جدید می تواند تغییرکند و هر فرد باید با توجه به درک و فهم خود به صورت درست از آن مطالب آموخته شده استفاده کند
در ابتدای این کتاب متوجه یک اشتباه بزرگ در نوشته مؤلف کتاب میشویم که چنین مطلبی را اشاره کرده است.
- در کتاب آورده شده که هنرجوی گرامی شما اگر طبق اصول و روشهای این کتاب و جداول آن به سمت جلو حرکت کنی بصورت پایه ای همه چیز را در انتهای کتاب فرا خواهی گرفت
** در صورتی که درباره همین جمله باید چنین نوشت که این یک ذهنیت غلط است که کسی با خواندن فقط یک کتاب و استفاده از روشهای آن بتواند همه نکلات آموزشی و تجربه هایی که سالیان سال بطول می انجامد تا کسی استادانه بتواند از آن استفاده کند را فرا گیرد
در صفحات بعدی کتاب به لوازمی که در هنر خیاطی باید یک هنر جو بتواند از آنها استفاده کند اشاره شده است و یکی از این ابزارها استفاده از خط کش اشل و پیستوله است.
اگر هنرجو خود را محدود به استفاده از این ابرار نماید،نمی تواند خطوط را بدرستی بشناسد و دربرش کاری، دوخت و اتوکشی دچار مشکل می شود
در صفحه سوم کتاب به توضیحی برخورد میکنیم که چنین نوشته شده است
- قابل توجه کارگاههای تولیدی لباس اگر بخواهیم از سیستم سایز بندی استفاده کنیم از سایز ۳۴ تا ۴۰ هر یک چهار سانتیمتر و از سایز ۴۲ به بالا هر کدام پنج سانتیمتر باید به اندازه های درون الگو که شامل دور سینه، دور باسن و ... میشود اضافه کنید.
** در جواب این جمله باید نوشت اصول سایز بندی بدین روش کاملاً نادرست واشتباه است زیرا اصول سایز بندی باید با توجه به بومی سازی کردن الگو و آگاهی از شکل بدن افراد و ژنتیک و منطقه جغرافیایی و سلیقه مشتری و نوع پوشش و ... صورت پذیرد و سایز بندی بصورت محض فقط از روی اندازه کاری کاملاً نادرست است و اگر تولید کننده ای فقط از روی یک جدول و تعدادی فرمول و فقط از روی اندازه افراد بخواهد تولیدات خود را سایز بندی کند مطمعناً تک تک آنها برگشت خورده وتولید کننده در اولین تولید خود ورشکست خواهد شد.
سایز بندی محصولات به وزن و حجم و توده بدنی افراد نیز بر میگردد و نوع چاق شدن در خانمها و آقایان متفاوت است و بدن انسانها به یک صورت یکسان و یک فرم حجم نمیگیرد و این تفاوت در بازوها و ران و باسن و شکم بصورت متفاوت انجام میشود
و اگر سایز بندی فقط از طریق اعداد و ارقام باشد بدین معنی است که بدن افراد بصورت کاملا یکسان در کل بدن حجیم شده است.
همانطور که همه ما از بچگی از اطرافیان خود شنیده ایم بهترین دوست هر کس می تواند کتاب باشد اما چه کتابی ؟ کتابی که مطالب درست و مفید و کار بردی در آن به رشته تحریر درآمده باشد. کتابی که مطالبش نادرست باشد و ما را در مسیر اشتباه قرار دهد دوست که نمی توان به آن گفت هیچ ، می توان به از آن به عنوان دوست ناباب یا دشمن یاد کرد.
هر کتاب از یک سری حروف، کلمات، جملات تشکیل شده است که اگر کلمات بصورت نادرست و اشتباه در متن کتاب قرار بگیرد کل محتوا و مطالب کتاب را زیر سوال میبرد و ما را از رسیدن و نیل به هدفمان باز میدارد پس سعی کنیم در انتخاب کتابی که مطالعه می کنیم کاملاً جدی و سخت گیر باشیم و هر مطلبی را به چشم و گوش بسته نپذیریم و در مورد آن مطالب خودمان بیاندیشیم و نتیجه گیری کنیم.
در صفحه پنجم کتاب به جدول سایز بندی استاندارد اشاره شده است.
چیزی که در دل بازار و بوسیله برندهای تولید پوشاک به آن عمل می شود یک نکته و بحث شخصی است و در صنعت پوشاک واژه ای به نام استاندارد وجود ندارد و در بحث اندازه گیری و رسم الگو هر برند صاحب نام به سبک و سیاق خود عمل میکند. معمولاً برند هایی که تیراژ بسیار بالایی دارند و نبض بازار را در دستان خود گرفته اند روش الگوسازی و سایز بندی خود را به بازار القا میکنند و برندهای کوچکتر جهت فروش محصولات خود سعی در استفاده از روش آنها دارند و از متد آنها الگو برداری و کپی برداری میکنند. بیش از ۵۰ برند صاحب نام در دنیا وجود دارد که هر کدام استاندارد تولیدات خود را دارند حال شما بگویید که کدام روش و کدام جدول بندی را می توان از آن بنام استاندارد نام برد؟
در صفحه ۱۳ کتاب نوشته شده است جهت اضافه درز یا حق درز مثل پهلو ، سرشانه و آستین و ... باید ۱٫۵ تا ۲/۵ سانتیمتر و درزهای بسته لباس ۰/۵ سانتیمتر را در نظر گرفت.
اصولا از لحاظ اجرایی این اندازه ها دارای ایراد است. در مورد این اعداد که در کتاب ذکر شده است هنرجو برای خود ذهنیت سازی میکنند ویک سری معادلات و فرمول در نظر گرفته و در الگوها استفاده می کنند ولی وقتی به اجرا می رسد و وارد بازار میشود با چرخهایی برخورد میکند و روبرو می شود که با اصول دوخت یک سانت کار می کند و آنجاست که دچار دوگانگی در آموزش و اجرا می شود زیرا چرخهای صنعتی روز دنیا بصورت یک سانتیمتر ساخته میشوند حالا چرا چنین است؟
زیرا کسی که تجربه کار اجرایی دارد الگویی که ترسیم میکند به قدری دقیق است که به حق درز بیش از یک سانتیمتر نیازی ندارد و اینکه ما حق را بخواهیم در نظر بگیریم بدین معنی است که روشهای صحیح رسم الگو به هنرجو آموزش داده نشده و راه فرار به هنرجو داده میشود که خطای خود را با حق درز زیاد و شکافتن و دوختن مجدد لباس از بین ببرد و حتی نکته ای که باید در نظر داشت این است که یک خیاط دوست ندارد که لباسهای خود را بشکافد و مجدد بدوزد زیرا لذت دوخت و حال خوب خود را از دست میدهد و لباس کیفیت خود را از دست داده و به قول معروف از سکه می افتد ، در صفحه پنجم کتاب باز به این جمله برخورد میکنیم.
لباسها در کارگاههای تولیدی ساخته میشود و در تن پوشنده و مشتری بدون ایراد و بدون پرو و آراسته و زیبا برای هر اندامی دوخته میشود.
آیا در واقعیت چنین است؟
خیر.
لباس و الگوی بدون پرو اصلاً وجود خارجی ندارد و در تولیدات انبوه تولید کننده از روش رگلاژ لباس جهت اندامی کردن لباس مشتری استفاده می کند و همانطور که همه ما تجربه آن را داریم این است که بعد از خرید لباس از تولیدی فروشنده کارت یک خیاطی را به ما می دهد و میگوید ، پیش فلان خیاط ببر و بده آنجا برایت پایینش را کوتاه کند و کمرش را تنگ کند.
معمولاً لباسی بدون پرو است که یا پارچه آن کش دار باشد و یا فری سایز باشد پارچه خشک و آهار دار و لباس جذب و لباس بدون کش حتماً پرو نیاز دارد.
در صفحه ۱۴ کتاب به این متن برخورد میکنیم یکسان بودن آموزش و عادت کردن هنرجو به روشهای آموزشی و همانطور که همه ما می دانیم در صنعت پوشاک و خیاطی چیزی بعنوان یک جدول یا اشل همواره یکسان و ثابت وجود ندارد و همواره هنرجو باید طبق آموزش های صمیمی که از یک مربی با سابقه و ماهر می آموزد با انجام دادن بارها و بارها، بتواند نقایص کاری خود را متوجه شود و در بهبود بخشیدن و اصلاح کردن آنها همت گمارد.
چطور باید بدن را اندازه گیری کنیم که به کمترین پرو و پرتی پارچه بیانجامد؟ چندی که در این خصوص یک خیاط با تجربه باید بداند مورفولوژی ، آناتومی و اندام شناسی بدن در هنر خیاطی است و این مهمتر از اندازه های بدن است.
در ادامه کتاب آموزشی رو فنی و حرفه ای را در مقالات بعدی بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
پس همراه ما باشید.
ادامه دارد…