درباره متد مقدم جو
به نام خدا
در این مقاله چه مطلبی را خواهید خواند ؟
چطوره که از چند سوال شروع کنیم :
1) الگو چیست ؟
2) متد چیست ؟
3) آیا در هنر خیاطی اگو سازی قدم اول است ؟
4) الگو ساز خوب چه توانایی هایی باید داشته باشد ؟
5) چرا بنده معتقدم که در کل دنیا متد واحدی وجود ندارد ؟
6) چرا بنده معتقدم که متدهای کتابی مثل مولر » متریک » گرلاوین و غیره نمادین هستند؟ ودیگر کاربردی در بازار کار و برندها ندارند؟
7) چگونه میتوانیم تحولی در بخش سایز بندی ها ایجاد کنیم ؟
معرفی نویسنده : ناصر مقدم جو
اینجانب بدون تحصیلات آکادمیک و از سن 14 سالگی در این هنر زیبا شروع به فعالیت کردم و در حین کسب تجربه زیر دست پیر استادهای خیاط و طراح , به خواندن کتاب در زمینه های الگو سازی در متدهای مختلف واصول طراحی پوشاک و اصول بازار یابی و فروشندگی وتبلیغات و در زمینه ی روانشناسی و متدهای نوین آموزش و تدریس و خیلی مطالب دیگر پرداخته ام .
اینک مفتخرم که اعلام کنم در تاریخ 1402.06.10 نتایج 28 سال فعالیت شبانه روزی و مستمر بدین شرح میباشد :
8سال ابتدایی در مرحله ی برش و دوخت و تکمیل لباس { مانتو , لباس شب , لباس عروس , شومیز و لباسهای مردانه } در حد حرفه ای فعالیت داشته ام .
14 سال بعدی را الگو ساز , طراح , خیاط نمونه دوز, مدیر تولید , مدیر فروش , مدیر اجرایی و کوچ شرکت های صادرات پوشاک و غیره بوده ام در برندهایی مانند : مدپوش , گلپوشان , ملل , دوریتا , اوتانا , ژست , ریورس , تاج محل , حدیث و چندین برند دیگر .
و در طی 9 سال اخیرحدود 6000 نفر را به صورت حضوری و مجازی و آنلاین آموزش داده ام ( برخی هنرجوها از کشورهای آلمان ، انگلستان، کانادا، هندوستان، روسیه، امارات، دبی ، عراق و استرالیا میباشند ) که تمام این اشخاص از خیاطها و مزوندارهای با تجربه ای بوده اند و جهت ارتقاع سطح کاری و مالی , سر کلاس حاضر شده اند . البته حدود 9 سال است که در زمینه ی اموزش فعالیت مستمر دارم و محقق هستم .
اموزش های مستمر به صورت صوتی و تصویری در شبکه های رادیو گفتگو، شبکه ی آموزش و شبکه ی جام جم را در رزومه ی کاری خود دارم و البته همایش های بالای 200 نفره ی متعددی به صورت رایگان برای علاقمندان برگزار کرده ام.
پیشگفتار :
نگرش ما انسانها به مسایل اطراف باعث میشود که همانطور با آن مساله برخورد کنیم . نگرش را میشود به طرز نگاه کردن معنی کرد . { نوع نگاه کردن و نوع فهمیدن به چیزی که نگاهش میکنیم }
از آنجایی که نمیشود صد در صد آموزش را در قالب نوشتاری انتقال داد پس کمی خلاصه و مفید توضیح خواهم داد .
بنده از واژه ی خیاط استفاده میکنم . در اینجا خیاط به معنی کسی است که مهارت دارد در الگو سازی، طراحی، برشکاری پارچه، پارچه شناسی، فروشندگی و خیلی از فعالیت های مرتبط .....
اولین و مهمترین ابزار یک خیاط یا الگو ساز، چشم هستش . اول باید آناتومی چشم را بشناسیم و اینکه چشم چگونه عمل میکند و ارتباطش با مغز چگونه است ؟
خیاط به هر گونه که به بدن نگاه کند همانطور هم با الگو رفتار میکند .
1)الگو چیست ؟
از نگرش بنده , الگو یک مستطیل ساده است که از مجموع پنسها واوازمانها شکل بدن را به خود میگیرد . این متد از نگرش پیکر تراشی { مجسمه سازی } گرفته شده است . مجسمه ساز وقتی شروع به کار میکند یک کنده ی درخت را با ابزار درشتی مثل اره برقی میتراشد تا حاله ای از چیزی که میخواهد را بدست آورد ولی چیزی که تا این مرحله بوجود امده است شکل مشخصی ندارد فقط میتوان فهمید که مثلا بدن یک انسان است . حالا با ابزارهای ریزتر و کوچکتر شروع به شکل دادن میکند و کم کم مجسمه ی ما هویت پیدا میکند
متد مقدم جو ( روش قالب سازی اندام ) به همین روش عمل میکند . البته شروع این فرایند , مستقیم از روی الگو شروع میشود و با بدن مشتری و بدن مانکن رفتار فیزیکی نداریم . ولی به نحوی این الگو را رسم میکنیم که ذره ذره شکل بدن را به خودش بگیرد . حالا با این نوع نگرش و نوع رفتار دیگر فرقی نمیکند که الگو برای زنانه باشد یا مردانه و یا بچه گانه .
2) متد چیست ؟
اگر واقع بین باشیم متدهای رایج در دنیا معمولا از یک نگرش تبعیت میکنند , یعنی رسم الگو بر اساس فرمول و تقسیم بندی که بنده این نگرش را کاملا مردود میدانم و ثابت میکنم که الگو سازی همه چیز هست به جز فرمول و تقسیم بندی .
در واقع متدها در سه بیس اصلی شروع میکنند :
1) ابتدا پیش را رسم میکنند و با استفاده از پیش , پشت را رسم میکنند.
2) ابتدا پشت را رسم میکنند و با استفاده از پشت , پیش را رسم میکنند.
3) پیش و پشت را هم زمان و به صورت قرینه رسم میکنند .
ولی در متد مقدم جو ابتدا یک الگو تنه رسم میشود که نه پیش بدن محسوب میشود و نه پشت بدن . در واقع همان کنده ی درختی است که حاله ای از بدن انسان را نشان میدهد و میتواند به مردانه و یا زنانه تبدیل شود . اسم این الگو { الگو شماره یک } میباشد . الگو شماره یک ,الگو آزاد هم میباشد که الگوی لباسهایی مانند شومیز یا تونیک یا کیمونو و پانچ و عبایی از این بیس شروع میشود . همین الگو شماره یک با اجرای تکنیکهای مشخص و متنوعی تبدیل به الگوی مردانه میشود .
مجددا الگوی شماره ی یک , طی فرایندی و اجرای تکنیکهای مشخص و متنوعی تبدیل به پشت بدن زنانه میشود و مجددا الگوی شماره ی یک , طی فرایندی و اجرای تکنیکهای مشخص و متنوعی تبدیل به پیش بدن زنانه میشود .
در مردانه هم همین پروسه انجام میشود ولی با تکنیکهای کمتری .
این متد به دلیل اینکه فقط بر پایه ی تکنیک کار میکند , قابلیت ترکیب شدن با هر متدی را دارد .
یکی دیگه از تفاوتهای این متد حذف پنس سرشانه است . یکی از تکنیکهایی که بنده کاملا مردود میدانم همین پنس سرشانه است که باعث مشکلات فراوانی میشود , مخصوصا در سایز های بزرگ تر از 44 .
یکی دیگر از موارد مردود شده اعمال و اجرای فرمول است . مثلا : در برخی متدها یک بیستم دور سینه را محاسبه میکنند برای اندازه ی پنس سرشانه و یا یک پانزدهم را محاسبه میکنند که فضای کاپ سینه را ایجاد کنند . که ما معتقد هستیم این نوع محاسبات به شدت باعث پایین رفتن کیفیت تنخور میشود .
موردی که در محاسبات متد ها خیلی اهمیت دارد بدست آوردن اندازه ها است و تناسب اندازه ها با یکدیگر . بنده معتقد هستم که محاسبات فقط میتوانند اندازه های کلی را مشخص کنند , مثلا : اندازه ی کل دور بدن . با این نگرش نگاه و توجه خیاط منحرف میشود و از جزییات غافل میشود . جزییات پر اهمیتی مانند درز بقل که جزو خطوط نافذ است .
یکی دیگر از نگرش ها و تفاوت های قابل تامل در این متد این است که : چون پیش بدن و پشت بدن فقط در درز بقل و درز سرشانه با هم مشترک هستند و به غیر از این هیچ وجه مشترکی با هم ندارن پس میبایست که بدن به صورت تفکیک شده و پیش جدا و پشت جدا اندازه گیری شود که این موضوع تکنیکها و توضیحات مفصلی دارد .
این متد با نوع نگرش و تکنیکها پا را فراتر از متدهای دیگر گذاشته و اندازه ها را به صورت تفکیک شده اعمال میکند و توانایی هر نوع تغییری را دارد و میتواند به شکل بدن مشتری دست پیدا کند .
بنده معتقد هستم که شکل بدن بیشتر از اندازه ها اهمیت دارد . دقیقا این موردی است که فرمول و تقسیم بندی در بدست آوردنش عاجز میماند . { البته میدانیم که با اعمال فرمولهای تخصصی مانند انتگرال و کوسینوس و جذر و احتمالات میتوان به این امر دست پیدا کرد ولی فراموش نکنیم که هنرجوهای ما خیاط هستند و اغلب علم ریاضی ندارند و متد باید به نحوی باشد که برای همه ی اقشار جامعه قابل فهم و قابل اجرا باشد }
و دقیقا منظور بنده , از اینکه , شکل بدن مشتری را بدست آوریم , بدین معنی است که دراین متد بتوانیم هم زمان هم اندازه ها را بدست آوریم و هم کوپ سازی کنیم .
بحث کوپ سازی دقیقا نیاز امروز برندها است . علم کوپ سازی نزد هر برندی , شکل و محاسبات متفاوتی دارد که برحسب عوامل زیادی مانند : محل سکونت , عقاید , سلیقه ها ,پارچه های رایج در آن منطقه , وضعیت جغرافیای و آب و هوایی , مورد مصرف لباس و ابزارهای دوزندگی و خیلی موارد دیگر تعیین میشود . در این متد برای هر برندی به راحتی میتوان کوپ ها را تغییر داد .
منظور بنده این نیست که در متدهای دیگر نمیشود کوپ سازی کرد ولی همیشه یک راه بهتری وجود دارد" . نگرش بعدی که باعث پیدایش این متد شد این بود که , ما پارچه نمیدوزیم بلکه الگو میدوزیم . یعنی یک خیاط باید بتواند به نحوی الگو سازی کند که اگر الگو را بدوزیم و تن مشتری کنیم , الگو بدون هیچ گونه اضافاتی روی بدن مشتری بشیند.
3) آیا در هنر خیاطی اگو سازی قدم اول است ؟
خیر قدم اول نیست و قدم آخر هم نیست . شخصی که میخواهد خیاطی را یاد بگیرد نباید از الگو سازی شروع به دیدن آموزش کند .
موردی که بنده باهاش موافق نیستم , روش آموزشی دانشگاه ها است . البته این مبحث بسیار طولانی است و نیاز به صحبت حضوری دارد .
خیاطی که پارچه شناسی را نداند و با ابزارها آشنا نباشد و دوخت و اتو کاری را مهارت نداشته باشد , قطعا نباید سراغ مرحله ی الگو سازی برود , چون هر نوع متدی که آموزش ببیند خرابش خواهد کرد .
حتی اگر الگوی آماده در اختیارش باشد . و هر متدی بنا بر سبک الگو سازی , دوخت و اتو کاری متفاوتی هم دارد .
4) الگو ساز خوب چه توانایی هایی باید داشته باشد ؟
همانگور که میدانیم , خیاطی پروسه ای است که تمام مراحلش به هم متصل و تاثیر گذار میباشد . خیاط خوب و نیمه حرفه ای در مراحل زیر باید تبحر داشته باشد:
الگو سازی , اندام شناسی , پارچه شناسی , رنگ شناسی , خطوط شناسی , دوزندگی , اتو کاری , مدیریت , فروشندگی , بازاریابی , تبلیغات و خیلی موارد دیگر
در روش اموزش به توسط فرمول و تقسیم بندی , مدت زمان رسیدن به اهدافی که ذکر شد خیلی طولانی میشود . حالا متد اموزشی ما وارد عمل میشود که در ادامه توضیح خواهم داد .
5) چرا بنده معتقدم که در کل دنیا متد واحدی وجود ندارد ؟
مورد بسیار مهمی که بنده هم بهش معتقد هستم این است که اندام انسانها مانند اثر انگشتشان مختص به خودشان است .
یعنی اگر ده نفر سایز 38 در کنار همدیگر بگذاریم , ممکنه هم اندازه باشند ولی هم شکل نخواهند بود . حالا وقتی کتاب متدها را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که در هیچ کجا در مورد این مبحث صحبتی نشده . چرا ؟
یکی از دلایل اصلی این است که کوپ سازی بستگی به عوامل زیادی دارد و مستقیما به نوع نگاه کردن و نوع نگرش و جابجا کردن تکنیکها بستگی دارد . در واقع اندازه ای تغییر نمیکند فقط اندازه ها جابجا میشوند . { مانند ایجاد کردن یک طعم جدید و منحصر بفرد در آشپزی کردن } و اموزش این مرحله نیاز به این دارد که مدرس بتواند نوع فکر کردن خودش را اموزش بدهد .
بنده مفتخرم اعلام کنم که توانسته ام , با کمک متد دوم که متد آموزشی هستش فکر خودم را در متد مقدم جو ( روش قالب سازی اندام ) جاسازی کنم و انتقالش بدهم . در حین آموزش از * ذهن ناخوآگاه *هنرجو استفاده میشود که قدرت دریافت مطالب بالا برود و بتواند در ذهن خودش تصویر سازی کند .
تصویر ذهنی بسیار اهمیت دارد که , تا به این مهارت نرسیم , خیاط ماهری نخواهیم شد .موضوع تصویر ذهنی بسیار اهمیت دارد تا جایی که تمام مراحل کار را تحت تاثیر خودش قرار میدهد . تمام موارد ذکر شده تا به اینجا در متد قالب سازی اندام گنجانده شده است .
6) چرا بنده معتقدم که متدهای کتابی مثل مولر » متریک » گرلاوین و غیره نمادین هستند؟ ودیگر کاربردی در بازار کار و برندها ندارند؟
البته روی صحبت بنده با کتابهایی است که در قالب متدهای مختلف نوشته شده است .به سبکی که این متدها پیش میروند و این مسیر را به هنرجوها القا میکنند , بدون شک ضعف شدیدی در صنعت پوشاک رخ خواهد داد . در صورتی که برخی برندها که صاحب سبک هستند دچار همچین حالتی نخواهند شد . چون حتی اگر کتابی را به چاپ برسانند , خودشان با قوانین آن کتاب رفتار نخواهند کرد . به دو دلیل اصلی این اتفاق همیشه در حال وقوع است :
1) نمیتوانند فکر و تجربه ی خودشان را انتقال بدهند
2) نمیخواهند کسی از راز کارشان با خبر بشود
در هر دو حالت نتیجه یک چیز است . نگرش دیگری در متد مقدم جو وجود دارد که استفاده از خط کشهای مختلف و منحنی را مردود میداند . توضیح این مبحث بسیار طولانی است که بهتر است حضوری صحبت شود . در قسمت متد آموزشی به کمک یک تمرین که از تربیت کودک گرفته شد به هنرجوها آموزش میدهیم که خطوط را خودشان رسم کنند . در این مرحله با شکل و اهمیت خطوط آشنا میشوند و نگاه کردن را بیشتر درک میکنند و زمانی که بتوانند درست نگاه کنند و خطوط را رسم کنند , آنگاه میتوانند شکل بدن مشتری را بفهمند و آنالیز کنند و همان شکل را روی کاغذ بیاورند و به همان شکل پارچه را برش بزنند و به همان شکل بدوزند و به همان شکل اتو کنند و خطاها را به حداقل برسانند . و حالا میبینیم که پیشرفت قابل توجهی حاصل شده است .
این دقیقا بخشی از پروسه ای است که برندها و حتی خیاط های شخصی دوز بهش نیاز دارند { که بخش عمده ی نیاز بازار پوشاک را خیاط های نیمه حرفه ای و حرفه ای که بصورت انفرادی فعالیت میکنند , تامین میکنند } . چون صنعت پوشاک همواره در حال تغییر و تحول است و مداوم شکل فعالیت تغییر میکند و برندی موفق تر خواهد بود که پیشگام این تغییر باشد . { فراموش نکنیم که فعلا مورد بحث ما مد و فشن و طراحی لباس نیست بلکه فعلا در مورد بیس الگو و زمینه ی اصلی صحبت میکنیم }
و اینکه این متد چگونه عمل میکند نیاز به اجرای بخش عملی دارد و توضیحات مفصلی که ارایه میشود . لازم به ذکر است که این متد شباهت ظاهری و شباهت عملی به متدهای دیگر ندارد.
7) چگونه میتوانیم تحولی در بخش سایز بندی ها ایجاد کنیم ؟
البته که میتوانیم " در صورتی که نگاهمون را تغییر بدهیم و بخواهیم که تغییر کنیم."
در بخش ایجاد سایز بندی که واقعا بحث تخصصی هستش و دنیایی چندین برابر رسم الگوی مادر دارد , فعلا خیلی خلاصه و مفید صحبتی خواهم کرد .
تکنیک سایز بندی که در مجله ی بوردا استفاده میشد تکنیک منحصر به فردی است که با پیشرفتش تبدیل به نرم افزارهایی مانند جیمینی ، مارولوس و دیگر نرم افزارها شد . ولی فراموش نکنیم که نرم افزارها فقط نوعی ابزار هستند و به خودی خود کاری انجام نمیدهند مگر اینکه از طرف اپراتور دستوری وارد شود . حالا بحث اندازه ها به مقدار شکل بدن اهمیت پیدا میکند . چون این دو کاملا با هم در ارتباط هستند .
در این مرحله چه به صورت سنتی و چه به صورت نرم افزاری شاهد این هستیم که اپراتورها و یا الگو سازها به دلیل ضعف دانش و عدم نگاه درست و نداشتن یک متد مرجع کامل , اندازه ها را اشتباه وارد میکنند و الگو را به عرض یعنی به صورت کتابی بزرگ میکنند . در صورتی که این کار صد در صد اشتباه است .
در متد مقدم جو ما متوجه میشویم که بدن انسانها به صورت گرد چاق میشود و دارای چگالی میباشد و ما نمیتوانیم الگوها را کتابی افزایش بدهیم، پس باید سه بعدی عمل کنیم.
در این متد موارد خیلی زیاد جالبی وجود دارد که شاید تا بحال جلوی چشم ما بوده و شاید ما بهش توجهی نمیکردیم . و حالا ما میتوانیم با اجرای تکنیکها این ایرادات را برطرف کنیم و موجب فروش بیشتر و رضایت بیشتر مشتری ها باشیم .
این مبحث در بخش الگو کامل بالاتنه و دامن ها و لباسهای کامل بلند و حتی شلوارها کاربرد دارد . در بخش شلوار هم نوع برخورد با الگو متفاوت خواهد بود.
بنده در ایران عزیزم هنوز نتوانستم که به صورت گسترده و میلیونی این متد را گسترش بدهم و فعلا به کمک گروه کوچک 20 نفره ی خودم و طی قوانین و چهارچوب شخصی خودم در حال فعالیت و ترویج این اطلاعات هستم . و قطعا در اینده فراگیر خواهد شد . ولی دلیل سرعت کمی که دارم این است که در کشور عزیزم حق مالکیت فکری وجود ندارد و هراس از این دارم که این متد را به صورت گسترده معرفی کنم و از دستش بدهم و این متد مانند دیگر متدها دچار تغییرات سلیقه ای بشود و اصالت خودش را از دست بدهد . به این دلیل خواهان این هستم که در خارج از ایران پیگیر این فعالیت باشم که حق و ناحق رعایت بشود . امید بر اینکه به هدفم برسم و همچنان انسانهای خوبی سر راهم قرار بگیرند
ناصر مقدم جو( بنیان گذار متد مقدم جو، روش قالب سازی اندام )